Wednesday, June 16, 2010


مشاهدات عينی: 63 درصد سگ هار، در سالگرد انتخابات 22 خرداد


امروز در سالروز انتخابات کودتا يی 22 خرداد، حکومت برای نمايش و حفظ 63% رای مردمی خود، مجبور به آوردن 63 درصد سگ هار در خيابان آزادی شد. 63 درصد پياده رو ها پر بود از مزدوران زرهپوشی که عرق کينه زير جلدشان به تعفن نشسته بود، ياغيان بسيجی که به محض احساس کمتر شدن از 63 درصد در پياده رو ها غلاده هاشان را پاره کرده و عقده های فرو خرده شان را با لگد و چماق به سر و پای زنان و فرزندان ما خالی می کردند.


از ميدان امام حسين تا آزادی در چهار راههای اصلی و ميدانها، تمرکز شديد نيروهای امنيتی و ماشينهای پليس و ون هايی که ميله های زندان را به سطح شهر آورده بودند، حکومت کودتا را به مردم نمايش می داد. مدارس و ادارات دولتی در اين مسير پر بود از سگان هاری که يا از گرسنگی به لقمه ای مطيع شده بودند و يا از قدرت طلبی به خون مردم تشنه. درست مانند اشغالگرانی که کشوری را گرفته باشند، گله های بيست تا سی نفری از موتور سوارانی که تفنگ ها و چماق هایشان را بالا گرفته و وحشيانه به مردم قدرت نمايی می کردند. تانکرهای آبجوش، آمبولانسهای امنيتی، جيپ ها با سپر های جنگنده فولادی، صف آرايی گارد ضد شورش حتی روی پل حافظ، لباس شخصی های در حال عکسبرداری از مردم، حتی تاکسی اجير شده حامل دو لباس شخصی با دوربين فيلم برداری، همه و همه دلايلی روشن بر حقانيت 63 درصد آرای کودتاچيان است با وقاهت تمام جلوی انبوه چشمهای نظاره گر مردم فشرده داخل اتوبوس های بی آر تی در مسير امام حسين، انقلاب تا آزادی


Monday, May 31, 2010



سلسله کودتا و سبزی سرو بقا


بيست و هشتم مرداد و بيست و دوم خرداد

وطن با کودتا همزاد


قلم با تيغ ها پرخون

ورق آغشته و گلگون

شهيدان جان اين خاک اند

شهيدان شاهد آلوده و پاک اند

شهيدان همصدا فرياد، وطن با کودتا همزاد


دلم از ظلم مزدوران و از تزوير دين بازان

دلم از بی شرمیِ پيوستنِ قاضی و قاتل

از پيوستن بازجو و جلادان

دلم از پاک بازانِ اسير در گوشه زندان

از نابودی و حذف رقيبان

دلم از بی تفاوتها

دلم از مصلحت سازان

که با همدستیِ وطن فروشان، باز

سفره بيگانه را آراستند با نفت ايران

دلم فريادی از خون است

برادر توی زندون است

هرچه نشنيدی در آنجا هست

خواهر در دو زندان است

خانواده خارج و دايم پريشان است


زمانه ظلم شاه و شعبان هاست

بی قانونی لباس شخصی هاست

سکوت سبز و خون سرخ فرزندان

عزایِ مادران، در اين خيابان هاست

عيدیِ امسالِ عزيزان، آزاديشان در آسمان هاست


اگرچه پريدند

مرغان از اين خاک

اگرچه بريدند

گلهای اين باغ

هر گل که افتاد، صد ريشه ها داد

جنبش سبز را، انديشه ها داد


از خيزش برگ برگ بُستان

سرسبز شده بهار استان

يکرنگ شده تمام ايران

پيوسته به تاريخ دليران


اين جنبش بی خشونت سبز

آزاده و حق طلب، زن و مرد

می خواهد و می تواند اين بار

رسوا کند اين ولی جبار

دشت دل مردمان در اين راه

پر گشته ز بذر دانش آگاه

بارون بهار بارور کن

سرسبزیِ دشت ها ثمر کن

بارون بهار ريشه کَن کُن

سلطنت بدر از اين وطن کن


آمين.


Tuesday, May 11, 2010


اتحاد ملی و اعتصاب ملی


کرد و بلوچ، مرد و زن، ريشه ظلم رو بکن:

اعتصاب ملی پنجشنبه 23 ارديبهشت





بياييد در اعتراض به اعدام عزيزان بی گناه دز سراسر ايران، همصدا با اعتصاب هموطنان عزيز کرد ايران زمين در پنجشنبه 23 ارديبهشت، اعتصاب ملی و اتحاد ملی مان را به کودتاچيان نشان دهيم.

Sunday, April 18, 2010


موسوی: آزادی وعدالت دوکلید واژه مهم حرکت جنبش سبز


يک قرن است که ما دنبال نعمت آزادی و عدالت خون عزيزان وطنمان را هزينه کرده ايم، يار دبستانی من راه طولانی است ولی بهار سبز است ...


سلسله کودتا و سبزی سرو بقا


بيست و هشتم مرداد و بيست و دوم خرداد

وطن با کودتا همزاد


قلم با تيغ ها پرخون

ورق آغشته و گلگون

شهيدان جان اين خاک اند

شهيدان شاهد آلوده و پاک اند

شهيدان همصدا فرياد، وطن با کودتا همزاد


دلم از ظلم مزدوران و از تزوير دين بازان

دلم از بی شرمیِ پيوستنِ قاضی و قاتل

از پيوستن بازجو و جلادان

دلم از پاک بازانِ اسير در گوشه زندان

از نابودی و حذف رقيبان

دلم از بی تفاوتها

دلم از مصلحت سازان

که با همدستیِ وطن فروشان، باز

سفره بيگانه را آراستند با نفت ايران

دلم فريادی از خون است

برادر توی زندون است

هرچه نشنيدی در آنجا هست

خواهر در دو زندان است

خانواده خانه و دايم پريشان است


زمانه ظلم شاه و شعبان هاست

بی قانونی لباس شخصی هاست

سکوت سبز و خون سرخ فرزندان

عزایِ مادران، در اين خيابان هاست

عيدیِ امسالِ عزيزان، آزاديشان در آسمان هاست


اگرچه پريدند

مرغان از اين خاک

اگرچه بريدند

گلهای اين باغ

هر گل که افتاد، صد ريشه ها داد

جنبش سبز را، انديشه ها داد


از خيزش برگ برگ بُستان

سرسبز شده بهار استان

يکرنگ شده تمام ايران

پيوسته به تاريخ دليران


اين جنبش بی خشونت سبز

آزاده و حق طلب، زن و مرد

می خواهد و می تواند اين بار

رسوا کند اين ولی جبار

دشت دل مردمان در اين راه

پر گشته ز بذر دانش آگاه

بارون بهار بارور کن

سرسبزیِ دشت ها ثمر کن

بارون بهار ريشه کَن کُن

سلطنت بدر از اين وطن کن



سيزده بدر

سال هشتاد و نه شمسی

Wednesday, April 14, 2010


هدف: شکستن رکورد جهانی يک ميليون رای مجله تايمز برای موسوی- نتيحه: رسوايی دولت کودتا در دنيا.


به دنيا نشان بدهيم که ما بيشماريم. در حال حاضر موسوی با بيش از 660 هزار با اختلاف 150 هزار از نفر دوم در رتبه اول جای دارد.


لينک رای به رييس جمهور قانونی ايران، مير حسين موسوی


ننگ بر کودتاچی که هم مزدوره و هم اجنبی-به ليدی گاگا رای می دهد تا موسوی اول نشود!


اگر در نظرات گشتی بزنيد می بينيد که اين کودتاچيان چه جوری تلاش می کنند که به هر قيمتی ليدی گاگا رای بيآورد.


اين عکسی از قسمت نظرات در صفحه ليدی گاگا (نفر سوم در حال حاضر) در رای گيری مجله تايمز است. يکی از اين کودتاچيان مزدور در حال بال بال زدن:


لينک رای به رييس جمهور قانونی ايران،

مير حسين موسوی




Sunday, April 11, 2010


ای عاليجناب تابع رهبری! بدان:

سلسله خون دوست، سبزی سرو بقاست

هر کس که سالوس بست، سرخپوش ماجراست


ای عاليجناب قتلهای زنجيره ای، سالوس و ريا و دو دوزه بازی تا کی؟ از يک طرف دخترت ادعا می کند که با جنبش سبز هستی و از طرفی می گويی رابطه صميمانه با رهبری داری! تو هميشه به فکر قدرت خودت هستی نه هيچ کس و چيز ديگر. دست کثيف سياست تو به خون خيلی ها در اين سی سال آلوده است، ای خرقه پوش اينقدر دو دوزه بازی نکن، حنای تو برای سبز ها رنگی ندارد، ای خلوت نشين حامی حکومت کودتا.



سلسله کودتا و سبزی سرو بقا


بيست و هشتم مرداد و بيست و دوم خرداد

وطن با کودتا همزاد


قلم با تيغ ها پرخون

ورق آغشته و گلگون

شهيدان جان اين خاک اند

شهيدان شاهد آلوده و پاک اند

شهيدان همصدا فرياد، وطن با کودتا همزاد


دلم از ظلم مزدوران و از تزوير دين بازان

دلم از بی شرمیِ پيوستنِ قاضی و قاتل

از پيوستن بازجو و جلادان

دلم از پاک بازانِ اسير در گوشه زندان

از نابودی و حذف رقيبان

دلم از بی تفاوتها

دلم از مصلحت سازان

که با همدستیِ وطن فروشان، باز

سفره بيگانه را آراستند با نفت ايران

دلم فريادی از خون است

برادر توی زندون است

هرچه نشنيدی در آنجا هست

خواهر در دو زندان است

خانواده خانه و دايم پريشان است


زمانه ظلم شاه و شعبان هاست

بی قانونی لباس شخصی هاست

سکوت سبز و خون سرخ فرزندان

عزایِ مادران، در اين خيابان هاست

عيدیِ امسالِ عزيزان، آزاديشان در آسمان هاست


اگرچه پريدند

مرغان از اين خاک

اگرچه بريدند

گلهای اين باغ

هر گل که افتاد، صد ريشه ها داد

جنبش سبز را، انديشه ها داد


از خيزش برگ برگ بُستان

سرسبز شده بهار استان

يکرنگ شده تمام ايران

پيوسته به تاريخ دليران


اين جنبش بی خشونت سبز

آزاده و حق طلب، زن و مرد

می خواهد و می تواند اين بار

رسوا کند اين ولی جبار

دشت دل مردمان در اين راه

پر گشته ز بذر دانش آگاه

بارون بهار بارور کن

سرسبزیِ دشت ها ثمر کن

بارون بهار ريشه کَن کُن

سلطنت بدر از اين وطن کن



سيزده بدر

سال هشتاد و نه شمسی